رابطه بین ریسک و بازده
رابطه بین ریسک و بازده
بر اساس یک اصطلاح رایج در تجارت، قدرت ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری در پی خواهد داشت. در واقع میزان بازده، کاملاً با مقدار ریسک مرتبط است؛ اما همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد، این بدان معنی نیست که صرف کسب بازده بالاتر، ریسکهای نجومی تقبل کنید!
سرمایهگذاری بدون ریسک!
زمانی که شما در داراییهایی با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنید، تقریباً هیچگونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. پر واضح است که در چنین شرایطی بازدهی محدودی نیز نصیب شما میشود. به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپردههای بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولاً اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین میشود. در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایهگذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی، خواهان بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایهگذاری این است؛ تقبل ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی بالاتر.

نسبت بازده به ریسک
یکی از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه، نسبت پاداش به ریسک میباشد.این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است.فعالان بازار مالی باید پیش از ورود به سرمایهگذاری در هر نوع دارایی، این نسبت را محاسبه نموده و آن را ارزیابی کنند.مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما است.در واقع نسبت بازده به ریسک نشان میدهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید نمود.
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
بر مبنای اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد 1 میباشد. بدین معنی که توان ریسکپذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از 1 برای این نسبت، اصلاً قابل پذیرش نیست.
اصولاً ورود به چنین معاملاتی صحیح نمیباشد زیرا، نسبت به بازده احتمالی ریسک بیشتری را متقبل شدهاید و چنین رویکردی در بلند مدت، قطعاً به زیان شما خواهد بود. یکی از اصلی ترین کاربردهای نسبت پاداش به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی با ریسک غیرمنطقی است؛ تا مجبور باشند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب معقولی برقرار کنند؛ زیرا رؤیای بدست آوردن سودهای نجومی، منجر به پذیرش ریسکهای سنگین و نابود کنندهای خواهد شد.
نسبت بازده به ریسک بهینه
برخی از مربیان معاملهگری و بزرگان بازار، پاداش 2 تا 3 برابری نسبت به ریسک را، مقدار مناسبی در نظر میگیرند.طبق این نظریه، اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی 10 درصد است، باید انتظار بازدهی 20 تا 30 درصدی داشته باشید.چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند مدت مناسب است اما، لزوماً صحیح نیست؛ زیرا تعیین بازده مورد انتظار چند برابری نسبت به ریسک احتمالی، مستلزم شناسایی سود نقدی حداکثری در گزارشات مالی شرکت و در نظر گرفتن اهداف نموداری خوشبینانه میباشد که ممکن است به واقعیت تبدیل نشوند.گاهاً به واسطه داشتن چنین تفکراتی، سودهای معقول و در دسترس نیز به خاطر لجاجت و تعصب نسبت به بازدهی آتی سهم، از دست خواهند رفت.به عبارت دیگر، در صورتی که فرد از تجربه و مهارت کافی در معاملهگری برخوردار نباشد؛ نسبت بازده به ریسک چند برابری، سبب کاهش تعداد معاملات سودده و بروز تفاوت آشکار میان بازده واقعی و مورد انتظار، خواهد شد.
بهتر است در ابتدای شروع به فعالیت در بازار بورس، حداقل عدد 3 را برای این نسبت در نظر بگیرید.سپس در صورت رشد سرمایه و انجام معاملات موفقیت آمیز در میان مدت، با توجه به استراتژی و شخصیت معاملاتی خود، این نسبت را افزایش داده و به سطح بهینه برسانید. توجه داشته باشید که بالا بودن نسبت بازده به ریسک، به هیچ عنوان ضامن سوددهی شما نخواهد بود و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه منطقی، حتی با نسبت 1 هم میتوانید معاملات پرسودی را تجربه کنید!

افت سرمایه
سر و کار داشتن با مفهومی تحت عنوان افت سرمایه، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند کاری معاملهگران حرفهای بازار است. مجموع زیان یک حساب معاملاتی نسبت به سرمایه اولیه و طی دوره زمانی مشخصی را افت سرمایه مینامند. به طور مثال، اگر با سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی شروع به فعالیت نموده و پس از گذشت 6 ماه، موجودی حساب 7 میلیون تومان باشد؛ میزان افت سرمایه شما طی این مدت، 30 درصد خواهد بود!
درصد افت سرمایه، تابع مستقیمی از میزان ریسک هر معامله و سیاستهای کلی مدیریت ریسک، در خلال انجام معاملات است.در کنار این مفهوم، شاخص دیگری به نام حداکثر افت سرمایه مطرح میشود؛ که به معنی بیشترین میزان افت سرمایه، در میان دورههای زیانده معاملاتی است. معاملهگرانی که به هر نحو، درصد افت سرمایه کمتری در کارنامه معاملاتی خود داشته باشند؛ به لحاظ کارایی استراتژی و مدیریت سرمایه، از سطح کیفی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و به منظور اموری همچون سبدگردانی و …، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران غیر متخصص قرار خواهند گرفت.
جبران ضرر
پس از مشخص شدن دلایل و میزان افت سرمایه، نحوه جبران ضررها و بازگشت به مدار سوددهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس قوانین ریاضی، زمانی که در یک موقعیت معاملاتی متحمل زیان میشویم؛ برای جبران آن باید درصد بیشتری سود کنیم تا، به سرمایه اولیه یا اصطلاحاً نقطه سر به سر برسیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در هر موقعیت معاملاتی از قانون 3 درصد ریسک و نسبت پاداش به ریسک برابر، پیروی میکند. اگر موجودی حساب این شخص 1 میلیون تومان بوده و 5 معامله اخیر وی به صورت متوالی زیان ده باشند، میزان افت سرمایه و درصد جبران ضرر او، به شرح جدول زیر خواهد بود.
سرمایه اولیه (تومان) |
1000.000 |
% 3 – |
970.000 |
% 3 – |
940.900 |
% 3 – |
912.673 |
% 3 – |
885.293 |
% 3 – |
858.735 |
|
|
مجموع درصد زیان |
% 14- |
درصد سود لازم برای رسیدن به نقطه سر به سر |
% 17+ |
تلاش مضاعف برای کسب سود بیشتر به منزله رسیدن به نقطه سر به سر، میتواند برای بسیاری از معاملهگران منشأ استرس بوده و منجر به تصمیمات اشتباه شود.در نتیجه داشتن قوانینی برای کنترل و کاهش میزان افت سرمایه، به منظور رشد داراییها در بلند مدت، الزامی است.